ناکجا آباد جامعه شناسی
علمی - اجتماعی
ویژگی های مدرنیته دستاوردهای مدرنیته در حوزه های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی قابل مشاهده است. اوج این دستاوردها را که از گذشته های دور شروع شده اند می توان از قرن هجدهم به این طرف دانست. از بارزترین ویژگی های مدرنیته که از رنسانس به این طرف شروع و در عصر روشنگری به اوج خود رسید، نگرش به انسان به عنوان یک "موجود اجتماعی" یا یک "هستی اجتماعی" است. به باور بسیاری مدرنیته به معنی پیروزی خرد انسانی به باورهای سنتی (اسطوره ای، دینی، اخلاقی و فلسفی)، رشد اندیشه های علمی و خرد باوری و افزون شدن اعتبار دیدگاه فلسفه نقادانه است که با سازمان یابی تازه تولید و تجارت ، شکل گیری قوانین مبادله کالا و سلطه تدریجی جامعه مدنی بر دولت همراه است. از ویژگی های مدرنیته که به ویژه از جانب پست مدرنیست ها از مشخصه های آن به شمار می رود عبارتند از : 1. عقل گرایی : منظور از عقل در دوره جدید ، عقل متعارف (سلیم) است که متاثر از تحولات علمی – تجربی می باشد. این عقل کلید همه مشکلات زندگی اجتماعی و خصوصی انسان محسوب می شود. انسان در این جهان مشکل ندارد که حل آن از عقل سلیم و متعارف ساخته نباشد. عقل ملاک و معیار همه امور دینی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و ... است که به نحوی با زندگی انسان ارتباط دارند. 2. انسان – مداری : مفهوم "انسان مدرن" از زمانی ظهور کرد که موضوعی به نام سوژه در فلسفه مدرن مطرح شد، به این معنی که عالم خارج وجود دارد و آنچه تعیین کننده می باشد "سوژه" است. به این اعتبار ، انسان یگانه فاعل شناسایی است که به جز اندیشه خود به مرجع دیگری برای گزینش وابسته نیست زیرا مدرنیته بیش از هر چیز به معنی پذیرفتن انسان به عنوان یگانه منبع ارزش ها است و همین پذیرفتن خاستگاه فکری مدرنیته را تشکیل می دهد. 3. سکولاریسم : این واژه بعد از رنسانس به معنی اعراض از دین و نوعی استغنا و بی نیازی از دین است. در جریان سکولاریسم، آگاهی ها و اعمال و نهادهای دینی اهمیت اجتماعی خود را از دست می دهند.دین دیگر در اقتصاد، سیاست، حکومت و شیوه زندگی دخالت نمی کند. اداره امور جامعه به جای آنکه تحت کنترل موسسات و نهادهای دینی باشد، تحت کنترل و نظارت عقل است. از جمله پیامدهای اصلی سکولارسیم می توان به افول نقش مابعدالطبیعه، جدایی دین از زندگی اجتماعی و هدایت عقل اشاره کرد. از جمله عواملی که منجر به سکولاریسم در تاریخ تفکر غرب شده است می توان به علم گرایی و عملکرد کلیسا (مخالفت نامعقول اصحاب کلیسا با آزادی های سیاسی و مذهبی و جزم گرایی آن ها در عقاید دینی) اشاره کرد. 4. جهان شمولی : هنگامی که غرب تمدنی بر اساس عقلانیت، انسان مداری و سکولاریسم به وجود آورد، درصدد گسترش و بسط آن به سراسر جهان برآمد. به این ترتیب مدرنیته به منزله نوعی ایدئولوژی مطرح شد که می خواهد بر عالم حاکم شود ؛ زیرا غرب خود را مرکز و محور عالم و جوامع دیگر را به منزله دایره هایی هم مرکز نسبت به این کانون مشعشع در نظر می گرفت. مدرنیته داعیه ارائه یک نظام اخلاقی عام و جهانشمول را داشت. محور ارزش های جهان شمول مدرنیته از نظر اندیشمندان آن طبیعت انسان بود که در هر حال و موقعیتی و در هر جامعه ای دگرگون ناپذیر و یکسان باقی می ماند. 5. حقیقت محوری : مدرنیته از آن جهت که جهان شمول است ، حقیقت محور نیز هست. اندیشمندان مدرنیته با فرض بر وجود ارزش های انسانی عام، بر این باور هستند که مجموعه ارزش ها، باورها، کنش ها و هنجارهای قومی، نژادی، ملی و فرهنگی درست متعلق به جامعه ای است که این متفکرین به آن تعلق دارند. 6. فراروایت : مدرنیته به علت جهان شمولی و حقیقت محور بودن ، در جستجوی تاسیس نظام های فلسفی و اجتماعی گسترده و عام است. فرا روایت به معنی ساخت و تاسیس نظام های فکری و فلسفی و اجتماعی گسترده ای است که عام و جهانی باشد. 7. کلام – محوری : گفتمان مدرنیته کلام محور و مبتنی بر دوگانگی و تضاد است؛ به این معنا که مدرنیته برای تعریف و اثبات خود به ساختن دوگانگی های میان زن و مرد، غرب و شرق، عقل و جنون، گفتار و نوشتار، خود و دیگری دست می زند. (فرمهینی فراهانی،1383 :5) همان گونه که در ادامه خواهد آمد آنچه که در ابتدا مورد توجه قرار گرفت، انسان بود که در جامعه بعد از قرون وسطی که جمعیت انسانی و جامعه در درجه اول اهمیت قرار داشت، جایگزین شد. در جامعه قرون وسطی مذهب در تمام زندگی یک فرد حضوری پر رنگ داشت و موقعیت هر فرد با توجه به طبقه اجتماعی کاملا مشخص بود. راه هر فرد از قبل تعیین شده بود. اما در ادامه می بینیم که با قرار گرفتن انسان در مرکز توجه و تلاش برای بها دادن به او و توانایی هایش چگونه موجب اهمیت یافتن عقل به عنوان قدرت انسان و ابزار آن در فهم مسایل مختلف ، زندگی انسان به سوی کمرنگ شدن نقش مذهب در جنبه های مختلف و سپس نوعی فرد گرایی رفت. عقل انسان، توانا در فهم معنای زندگی و حل مشکلات آن و ابزاری در جهت جدا کردن علم از نوعی خرافات که با مذهب آمیخته شده بود، شناخته شد. .
نظرات شما عزیزان: جمعه 18 فروردين 1391برچسب:, :: 23:35 :: نويسنده : ماکس وبر
آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان |
||
![]() |